خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

دو قدم تا قلّه

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۷:۱۸ ب.ظ

درست وقتی همه چیز به اوج خودش می رسه، وقتی باید وارد یه مرحله جدید بشی، وقتی زیر پات کاملا محکم شده و دیگه لازم نیست اونقدرا دغدغه از دست دادنشون رو داشته باشی، درست همون موقع... می زنی همه چیز رو خراب می کنی، فقط به خاطر بی حوصلگی، چون حوصله نداری زحمت بکشی، در صورتی که همین زحمت رو، و حتی چندین برابرش رو باید بعد از به هم ریختن اوضاع بکشی تا تازه همه چیز دوباره برگرده سرجاش. فقط کافی بود همه چیز رو از ابتدا مرور می کردی و محکم کاری می کردی تا هم از داشته هات لذت ببری و قدرشون رو بدونی و هم یک صدم زحمت آخری رو همون اول بکشی و به جای ناراحتی، با لذت ادامه مسیر رو به بهترین شکل ممکن پیش بری....

تا حالا اینقدر تو اوج نبودی، این اولین بار بود تو تمام زندگیت. همه چیز سر جاش بود و دیگه وقتش شده بود که رو هر کدوم از اون سه مورد- هر کدوم رو که حوصله داشتی-  جداگانه  تمرکز کنی و با تمام وجود و اوج اهمیت و همت، طوریکه انگار همون روز نتیجه اش رو انتظار داری ببینی، روش وقت بذاری و حواست رو 100 درصد بهش بدی...، و پس از مدتی که از این یکی خسته شدی، بری سراغ بعدی و رو اون هم همینطور از جون مایه بذاری.

چقدر زشته که از ترس افتادن، عمدا خودت رو بندازی تا خیالت راحت بشه؛ اصلا نکته همین جاست که مسیر سر بالاییه، هر چی هم که بالا بری، هنوز لب مرزی، ارتفاعت زیاد میشه، جای پات هم محکم تر میشه، اما اگه یک لحظه نخوای، اگه محکم رو خواستنت تأکید نکنی، فاصله ات تا مرز زیاد نیست. بالا رفتن و به اوج رسیدن، صرف انرژی و تمرکز کردن نیاز داره، اما سقوط سر پایینیه، کار چند ثانیه است.... همه اینا درست، اما کسی که بالا رفت، به این راحتی ها اراده اش سست نمیشه، به این راحتی ها اون همه اوج لذت و خوشبختی رو رها نمی کنه. هیچ انسان عاقلی بعد از اون همه خوشبختی، زندگیش رو، دیدگاه با ارزش و قیمتیش رو که برای به دست آوردنش پیچ و خم های زیادی رو با زحمت طی کرده بود، به خاطر چند لحظه بی حوصلگی از دست نمی ده. آخه تو فکر نکردی بعد از اون همه زحمتی که با دقت و حوصله برای پیدا کردن این مسیر کشیده بودی، چطور می خوای دوباره اونو از بین این همه بیراه و راه باریکه و پیچ و هم پیدا کنی؟

به هر حال، هنوز هم بدترین حالت نیست؛ هنوز راه روشن و مشخصه، کافیه تو جزئیات این راه به باور برسی. برگشتن راه تکراری خیلی جای آه کشیدن داره، خیلی باید حسرت اشتباهاتت رو بخوری، اما ارزشش رو داره؛ تو راه رو می شناسی، واضحِِ واضح، با جزئیاتش. رو تک تکشون تمرکز کن و به باور برس. هنوز خیلی دور نشدی، میشه جبران کرد، و حتی بالاتر رسید. اما این بار که رسیدی یادت باشه که تا وقتی که خودت واقعا بخوای پیش بری، سقوطی در کار نیست، جای نگرانی وجود نداره.

نظرات  (۳)

ای شبنم اشک بنویس!      بنویس شرح این مصیبت را که سخت آزرده ایم!                          بازگو تا شیعیان آهی کشند و سیلابی روان کنند و                                                      دیگران را بصیرتی پدید آید و اندیشه ای کنند.السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
سلام علیکم مطلب زیبا توام با واقعیتی بود.موفق و موید باشید
سلام.  همایش پارسی بلاگ رو میای؟خبرم کن.
پاسخ:
سلام. جواب رو تو قسمت نظرات وبلاگت نوشتم