خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

چرا حجاب: سیر تکاملی استدلال برای حجاب

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۸۹، ۰۳:۳۰ ب.ظ

در استدلال برای لزوم حجاب معمولا عبارات مختلفی به کار برده میشه و حرفهایی زده میشه که کاراییش بسته به مخاطبش فرق می کنه و متفاوته. همه این دلایل صحیح و درسته، اما هر چی سطح ایمان و درک و فهم دختران و زنان بالاتر باشه، استدلال های مهم تری هم باید به کار برده بشه. استدلالات گوناگونی که معمولا استفاده میشه، به طور صعودی عبارتند از:

 

1) عباراتی که این مفهوم رو به مخاطب القاء می کنه که تو برای در امان بودن چاره ای جز حجاب نداری...؛ انگار که حجاب داشتن کار سخت یا غیر قابل تحملیه و زنان و دختران به ناچار مجبور به رعایت اون هستند...! من کلا با جملاتی اینچنینی که میخوان دختران و زنان رو به این شکل آسیب پذیر معرفی کنند، شدیدا مشکل  دارم...؛ نه اینکه اینا عبارات نادرستی باشه...، من اصلا با درستی و نادرستیش کاری ندارم. این جور جملات معمولا به زنان و دختران (مخصوصا از نوع با عزت نفسش) بر می خوره؛ مخصوصا اگه یه مؤمن با حجاب این حرفا رو بشنوه خیلی براش سنگین و غیر قابل هضمه... (البته این فقط نظر منه که با توجه به مشاهداتم میگم- و منبع موثقی در کار نیست- شاید عده ای هم باشند که از این جور جملات خوششون بیاد). یک بار هم آقای پناهیان اشاره ای در رابطه با برخی از این عبارتها داشتند (با این مفهوم) که این عبارات در زمان خودش که مطرح می شد، بسیار خوب و کارا بود، اما الان شرایط جامعه و به تبع آن روحیات دختران تغییر کرده و این گونه جملات با همه درستی شان در برخی موارد کارگر نیستند. آن زمان تازه می خواستند مردم را به اهمیت حجاب واقف کنند و اطلاع رسانی های اولیه را در این زمینه انجام دهند. اما الان سطح اطلاعات و فهم عمومی مردم در زمینه حجاب بالاتر رفته و در واقع باید با توجه به زمان معاصر و نیازهای مخاطب فعلی، عبارات را به روز کرد.

در مورد محدودیت!!! بودن حجاب هم که دیگه اصلا حرفی برای گفتن نمی مونه؛ فکر نکنم تو این دوره زمونه دیگه کسی باشه که بگه حجاب محدودیته!!! چون این حرف همانقدر مسخره است که بگیم پوشیدن کفش در خیابان مانع راحتی پاست و محدودیت ایجاد می کنه!

 

2) به مردان رحم کنید....

این جمله، جمله نسبتا صحیحی است که البته سطحش یه کم پایینه، اما به هر حال یک واقعیته. لازم به ذکره که منظور از مردان در اینجا، مردانی هستند که از نظر ایمان در سطح بالایی نیستند، و در عین حال می خواهند مراحل انسانیت و معنویت را طی کنند.... مردان مؤمن واقعی که حسابشان جداست و مشمول این بحث نمی شوند؛ چرا که آنها به دلیل تقوای بسیار زیاد و جهاد با نفس، آسیب ناپذیر بوده و این مسائل برایشان کاملا حل شده است و مشکلی ندارند.... چرا که راه حل مقابله با این مسأله را به خوبی می دانند و در نتیجه اصلا به این بخش ربطی ندارند.

 

3) به خودتان رحم کنید

اگر سطح ایمان زنان و دختران مخاطب در حدّی باشد که سرنوشت معنوی خودشان تا حدی برایشان مهم باشد، می توان از حقایق تا اندازه ای سخن گفت  و از در دین و بیان واقعیتهای دنیا و آخرت وارد شد.... هیچ زیانی بدتر از لطمه ای نیست که شخص به حقیقت انسانیت خودش می زند ....

خدا زن رو اینطور آفریده که حقیقت انسانیتش با رعایت حجاب کامل میشه. خدا انسان رو آفریده، پس فقط خدا می تونه تعیین کنه که کی به چی نیاز داره.

 

4) حجاب دستور خداست

برای مومنان واقعی همین بس که به آنها خبر دهید که حجاب امر خداست و خدا اینطور دوست دارد و حجاب را واجب کرده؛ این دسته که جز به رضایت خدا خوشحال نمی شوند و جز به خشنودی خدا نمی اندیشند، بدون هیچ چون و چرایی حجاب را می پذیرند و به بهترین وجه ممکن عملی می کنند.

این گروه از سرِ ایمان حجاب رو رعایت می کنند و هیچ دلیل دیگه ای هم در کار نیست. هیچ کدام از دلایل بالا باعث نشده اینها تصمیم به محجبه بودن بگیرند؛ برای این گروه، حجاب داشتن امری بدیهی است و نیاز به فکر هم ندارد، چه برسد به بحث و استدلال.

اینان حجاب را قطعه ای از پازل انسانیت خود می دانند و با جان  و دل پذیرای آن هستند، قدرش رو می دونند و براشون طبیعی و بدیهیه که حجاب از مهمترین مسائل زندگیشون باشه، چون جزئی از وجود خودشونه.

 

نظرات  (۵)

سلام دوست عزیز قلم شیوایی دارید .خوشحال میشم به من هم سر بزنید .من هم مطلبی در باب حجاب عفاف دارم .یا حق.
در مورد محدودیت حجاب، از یک نگاه چیزی که گفته شد، درسته. اما از نگاه دیگه (که بیشتر برای افراد مؤمن میشه این نگاه رو توضیح داد) بله، حجاب هم مثل خیلی از مسائلی که افراد با ایمان بر خودشان واجب میدانند یک محدودیته. (آقای پناهیان هم یک بار با همین نگاه توضیح دادند که حجاب محدودیت است.) و انسان اگه محدودیت برای خودش ایجاد نکنه، که با حیوان فرقی نداره. چون ما تو دنیا زندگی می کنیم و با خیلی از مسائلی که برای انسانیت ما مانع ایجاد می کنند مواجهیم. اگه خودمون رو محدود نکنیم، هیچ وقت تو زندگی به جایی نمی رسیم. مثال می زنم: مثلا فرد مؤدبی در نزدیکی فرد بی ادبی زندگی می کنه. اگه اون فرد مؤدب خودش رو در برخورد با اون فرد بی ادب محدود نکنه، ضرر می کنه. و این لازمه خوب ماندن است. البته این دو نگاه مخالف هم نیستند، فقط دو تعبیر هم جهت از یک مسأله اند. مشخصه که در نگاه این متن، تأکید روی اینه که برای مؤمن محدودیت معنی داره، بلکه اون چیزی که از نظر خیلی ها محدودیت به حساب میاد، برای مؤمن لذته و خودش تشنه و خواهان اونه
  • شیخ معصومه
  • سلام.خدا خیرتون بده بابت پرداختن به موضوع.منتظر مطالب بعدی تان در این موضوع هستم.مضاعف باشید...یا علی
    "حسین" میزان سنجش صداقت آدمى است، قبول ولایت ‏حسین، برات آزادى انسان از جهنم پلیدی هاست.......................................................................................قالَ مولانا الاِمامَ الْمَهدی ( علیه‌السلام ) : نادانان و کمخردان شیعه و کسانی که بال پشه از دینداری آنان محکم تر است ، ما را آزردند ......................................................................................از این راز است که جهان هرچه پیشتر می رود،درماندگی و درد را بیشتر می چشد،و لحظه لحظه تو را تشنه تر می شود....ای امید دل شکسته  زهرا......................................................................................اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب العصر و الزمان....دلهاتان شوریده  نینوا                 یا زهرا ....
    سلام ممنون که به من سر زدید.شما هم وبلاگ زیبایی دارید.موفق باشید