خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

۳ مطلب در دی ۱۳۸۸ ثبت شده است

یه جمله ای رو جایی خوندم که اتفاقا همیشه برای خودم هم جالب بوده:

زندگی کن، بگذار دیگران هم زندگی کنند...

... مسأله اینه که زن هر چقدر که سطح ایمانش بالاتر میره، تمایلش به کمتر دیده شدن بیشتره. فکر نکنین دارم درباره زنهای خجالتی و گوشه گیر حرف می زنم ها، نه؛ اتفاقا خودم هم از این جور زنها اصلا خوشم نمیاد. بحث ما درباره زنهای اجتماعی و حتی فوق العاده پرروییه که از هیچ کاری خجالت نمی کشند و خیلی هم همه چیز براشون عادیه. اما همین زن وقتی سطح ایمانش بالا و بالاتر میره، بدون اینکه ذره ای از پررویی و راحت بودنش کم بشه، حجاب براش مهم میشه. در واقع عدم پوشش کافی و مناسب رو- با اینکه موجب زیبایی و افتخاره- مانع حفظ دارایی بهتر و بزرگش- یعنی ایمانش- می دونه (البته این زیبایی و افتخاری که گفتم، فقط جلوی محارم معنی داره، وگرنه مسلمه جایی که نامحرم باشه خیلی هم زشت و حال به هم زنه). تا جایی که وقتی ایمان زن به حد بسیار بسیار بالایی برسه، شاید حتی دلش بخواد که تو جامعه نامرئی باشه. فلسفه پوشیدن چادر- البته از روی ایمان- هم همینه.

حالا شما برای کسی که بی ایمانه یا ایمان درست و حسابی نداره، ٣ ساعت بشین مزایای حجاب رو بگو، شاید از نظر عقلی و منطقی بپذیره، اما هیچ وقت اون علاقه لازم رو به حجاب پیدا نمیکنه.

  باید اول روی ایمان کسی کار کرد تا خودش به حجاب برسه.

 *    *    *

پ١. البته این منافاتی با امر به معروف و نهی از منکر در جامعه نداره، اونم تو یه جامعه اسلامی؛ بلکه امر به معروف و نهی از منکر در هر موردی از جمله حجاب خیلی هم واجبه- چون اثرات بی حجابی گریبانگیر جامعه هم میشه- و خیلی وقتها هم حتی دید افراد با ایمان پایین رو هم عوض می کنه. اما بحث ما روی علت بی حجابی بود. اینکه چرا بعضی  وقتا این همه تذکر و دلایل منطقی جواب نمیده.

پ٢. حجاب در واقع اثر و نتیجه و پیامد ایمان است. و به نظر من بحث روی حجاب به تنهایی و بدون صحبت از ایمان معنا ندارد.

پ٣. در توضیح آنچه نوشتم، باید مختصرا بگم که این فقط یه توجیه بود برای کسانی که دیدگاه اشتباهی درباره حجاب دارند؛ وگرنه مسلمه که زیبایی اصلا مسأله مهمی نیست که لازم باشه کسی بهش فکر کنه....

پ۴. برای یک مؤمن اصلا استدلال و بحث در رابطه با حجاب جایی ندارد. حجاب امر خداست و باید بدون هیچ چون و چرایی اجرا شود و هیچ بحثی هم درش نیست. در یک جامعه اسلامی واقعا دلیل این همه بحث و هیاهو در این مورد را نمی فهمم.

من عادت ندارم برای اینجور مسائل زیاد در وبلاگم مطلب بنویسم، الانم از خودم تعجب می کنم که دارم در این باره می نویسم؛ فقط می خوام بگم تعجب می کنم از یک سری از افراد و گروه ها و کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس و ... که اینقدر موضوع را جدی گرفته اند و اینطور اظهار وجود می کنند.

همه این جو گیر شدن ها فقط یک دلیل دارد، آن هم اینکه آنها هنوز ملت ما را نمی شناسند. آنها فکر می کنند که مردم ما هم مثل سایر کشورها هستند که هیچ ارزش مهمی در کشور و حکومتشان احساس نمی کنند. آنها نمی دانند که تمام زندگی و خون و گوشت مردم ایران با عقایدشان آمیخته و گرده خورده و در جستجوی فرصتی برای شهادت هستند.

این بیچاره ها فکر می کنند که این عده قلیلی که این اعمال مخالف ایمان را انجام دادند، جزو مردم اصیل و با فرهنگ ایران هستند، نمی دانند که آنها از اراذل و اوباش ایران هستند و مردم ایران هیچ ارزشی برای آنان قائل نیستند....

با شنیدن چنین حرفهایی از سوی این کشورها فقط دلم واقعا برایشان می سوزد....