هیچی لذت بخش تر از این نیست که کاری رو انجام بدی که واقعا بهش علاقه داری: شغلی رو انتخاب کنی که از انجامش لذت ببری؛ روش زندگیت، جاهایی که مجبوری هر روز بری و بیای، کاری که داری وقتت رو بهش می گذرونی، همه مطابق علاقه ات باشه، اونی باشه که از زندگیت می خوای، و مطابق هدفی باشه که برای خودت در نظر گرفتی. فقط در این صورته که زندگیت مدام رو به جلو در حال پیشرفته، و مراحل موفقیت رو یکی یکی طی می کنی.
برای اکثریت مردم، شغل مورد علاقه همونیه که تو دانشگاه درسش رو خوندن، چون هم بیشتر از دیگر کارها بهش واردند، و هم اینکه یا از اول بهش علاقه داشته اند و یا بعد از مدتی درس خوندن علاقه مند شده اند. البته عده قلیلی هم هستند که علاقه شون تو چیزی غیر از رشته تحصیلیشونه و دنبال علاقه اصلی شون میرن.
فرض می کنیم یه دختر خانمی درسش تموم شده و کار مورد علاقه اش رو هم پیدا کرده، حالا مسأله ای که برای بسیاری از دخترهای مؤمن وجود داره قید و بندهاییه که برای محل کار خودشون قائل هستند؛ شغل: بسیار عالی (بهترین جای ممکن توی رشته خودشون)، مرتبط با رشته تحصیلی، و خلاصه همونی که از کار کردن مد نظرشون بوده؛ اما تو محل کارشون تنها خانم کارمند موجود هستند؛ یا اینکه تو اتاق کارشون تک خانمند. این برای خیلی از دخترهای مؤمنی که می شناسم- منظورم کسانی است که حداقلِّ ایمان رو دارند- خیلی گران و سنگینه، تا جایی که قید کار به اون خوبی که بخشی از موفقیت در زندگیشون محسوب می شده رو زده اند
خوبه مسئولین یه فکری به حال سازمانها و ارگانهای مختلف بکنند و حداقل اتاق کار خانم ها و آقایون رو از هم جدا کنند. این مسأله کمی نیست و باید بهش توجه بشه.