خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

یاد بخیر اون موقعها که تو دانشگاه تهران هر روز از صبح تا ظهر وقت ناهار و از بعد از ظهر تا شب تو سایت دانشگاه سر پایان نامه بودیم....؛ الان تو این دانشگاه، سایت (چه سایت دانشکده و چه سایت مرکزی) از صبح تا ساعت 11:50 و بعد از ظهر تاحدود ساعت 3 بازه و بعدش تعطیله! این کارا رو می کنن و بعدش توقع دارن دانشگاهشون جزء دانشگاه های خوب هم باشه.... البته این دانشگاه هم دانشگاه خوبیه و جزء دانشگاه های متوسط رو به بالاست، استادای خوبی داره و دانشجوهاش هم تلاشگرند (هر چند از جوّ دانشجوهاش اصلا خوشم نمیاد....)، امّا از همون اول که برای ثبت نام وارد این دانشگاه شدم، گفتم اینجا اصلا جوّ شورانگیز یه دانشگاه رو نداره و مثل یه دانشگاه مرده میمونه....

البته خدا رو شکر که من الان اینجام و من با هدف این دانشگاه رو انتخاب کردم و برام مهمّه که (....) مدرکمو تو این رشته از این دانشگاه بگیرم و بعدش برم سر رشته اصلی و زندگی اصلیم(....).

فقط میخوام بگم فرق دانشگاه با دانشگاه چقدر زیاده....

 

 

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

یعنی چی که میگن کسانی که ارشد دارند، نمی تونند تو کنکور پزشکی رو انتخاب کنند؟! این چه قانون مسخره و بی اساسیه؟ به کسی چه ربطی داره که کی با چه مدرکی میخواد پزشکی بخونه؟ نمی دونم دانشگاه آزاد هم این شرایط رو داره یا نه؟!

تازه میگن کسانی که قبلا لیسانس روزانه گرفتن، باید برای پزشکی که قبول شدن شهریه شبانه رو بدن!؛ آخه لیسانس وزارت علوم چه ربطی به رشته های وزارت بهداشت داره؟ طرف تو رشته های وزارت علوم روزانه گرفته، اما رشته های وزارت بهداشت رو که اولین باره انتخاب می کنه.... امیدوارم هر چه زودتر این قوانین لغو بشه و تغییر کنه....

 

- انسان موفق همیشه و از همون اوّل، فقط به اون چیزی که خودش میدونه اهمیت میده و توجه میکنه، درست رو تشخیص میده و دیگه فقط اونو میشناسه و طبق اون دنیا رو می بینه و برای همین همیشه خوشحال و موفّقه؛ و گوش دادن به نظرات دیگران (عادی) تو اون زمینه تو زندگیش جایی نداره و اینو کار پوچ و سطح پایینی میدونه و اصلا نمیبینه و نمیشنوه.... فقط نظرات خودش (که با عمق قلبش به یقین رسیده و بهترینهاست و میدونه درسته) رو می بینه و میشناسه....

- فقط به چیزای دلخواهش فکر میکنه و توجه داره و طبق اون زندگی میکنه و پیش میره....

تو فقط بگو چی دوست داری....، خوشت میاد چه طوری باشه....؛ چه کار داری که اون چیز وجود خارجی داره یا نه؛ فقط مشخص کن چی واقعا از ته دل راضیت میکنه و با شناخت خودت از خودت و عمق وجودت سازگاره و با داشتنش سر جات قرار میگیری و خودت میشی...؛ و متناسب با اون مسیر عمل کن، طوری که انگار همین الان داریش و برات رزرو شده.... اون چیز برات ایجاد میشه.... نباید از اول چیزی باشه که برای رسیدن به اون برنامه ریزی کنیم، بلکه ابتدا باید چیز خاصی رو بخوایم که (که زندگی طبیعی و لذت بخش خودمونو در اون حدّ عالی می بینیم) و سپس اعمالمون رو متناسب با اون سطح تنظیم کنیم، و بعد این اعمال به امر خدا منجر به ساخته شدن اون چیز میشه (یعنی خدا برای ما اون چیز رو می سازه و ایجاد می کنه)؛ اون چیزی که ایجاد میشه، نتیجه اعمال ماست....

و زندگی این است....: یه چیز مهم رو در اوج لذت و با شناخت خودت از خودت میخوای و فقط اونو میبینی و میشناسی (بدون توجه به دنیای خارج از وجودت)....، طوری که رسیدن به اون رو از بدیهیات زندگی خودت و در عین حال در اوج لذت و مهم بودن میدونی؛ اعمالت متناسب با اون مسیر تنظیم میشه....؛ و اون نتیجه متناسب با هدفی که نوک پیکان اعمالت نشونه رفته بود، ساخته میشه.....

زندگی یعنی همین....