خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

با اینکه به دلایلی نمیخواستم راجع به این مسأله بنویسم، اما با توجه به گستردگی موضوع مجبورم یه اشاره ای بکنم که ابهام زدایی بشه....:

 

همونطور که احتمالاً برخورد کردید، جدیداً اسم فاطیما خیلی زیاد شده و بعضی ها هم هستند که اسمشون اسم مقدس "فاطمه" است و وقتی میخوان انگلیسی صحبت کنند، میگن اسممون "فاطیما" است! چون فکر میکنند این اسم به انگلیسی اینطور تلفظ میشه در حالیکه کاملاً اشتباه میکنند....
اصلاً تلفظی به عنوان "فاطیما" وجود خارجی نداره، اشتباه این دسته از افراد از اونجا سرچشمه گرفته که وقتی بنیان گذاران این امر، به اسم "فاطمه" تو منابع و نوشته های خارجی برخورد کردند، اون رو به صورت Fatima دیدند، و فکر کردند که به زبان انگلیسی، اسم "فاطمه"، فاطیما تلفظ میشه.... در حالیکه تلفظ این اسم به انگلیسی، فاط(ی)مَه هست که از زبان عربی تقلید شده (مثل همه نام های خاص که منشأشون عربی هست و وقتی وارد انگلیسی میشن، به همون شکل عربی تلفظ و نوشته میشن (نه به صورتی که ما در زبان فارسی تلفظ می کنیم).

چون عرب ها مصوت " ِ " رو مطابق تلفظشون، "i" مینویسند و مصوت "  َ" رو هم که هم عرب زبان و هم فارسی زبان "a" مینویسه.... مثل اسم "احمد" که در زبان عربی عمدتاً به صورت "Ahmed" مینویسند (مگر اینکه یه فارسی زبان بخواد انگلیسی بنویسه) و این به دلیل تلفظ خاص خود عربهاست که انگلیسی زبان ها هم همون تلفظ اصلی و عربی این اسامی رو پذیرفتند و به کار میبرند....

پس شما هم یا اسمتون رو به صورت اصلی و عربیش تلفظ کنید یا به همون صورت فارسی که خودمون عرفاً تلفظ میکنیم.... نه اینکه اسم مقدسی مثل "فاطمه" رو نادانسته و بر اساس یک سری برداشت های اشتباه برای خودتون به اسم من درآوردی تبدیل کنید.... بالاخره فرق هست بین کسی که ناآگاهانه این کارو انجام میده و کسی که درستش رو بلده.. به نظر میرسه تلفظ صحیح گفته بشه، اگر واجب نباشه، حداقل بهتره..

 

به فرض که اصلا این طرز فکر شما هم درست باشه و فرضا" برخی به زبان محلی و از سر نا آگاهی یا در اثر شنیدن تلفظ اشتباه از زبان عده ای، این نام رو به این شکل تلفظ کنند (مثلاً در بعضی کشورهای اروپای شرقی مثل بوسنی و هرزگوین.. شاید بعضاً اینطور باشه که یک سری اسامی با منشأ عربی رو با تلفط خاص خودشون بگن، مثلا اسم "امینه" رو به شکل "اِمینا" تلفظ کنند.. و به تبع اون، دوستان و همکارانشون از سایر کشورها هم- که پیش زمینه ای در رابطه با این اسامی ندارند- این تلفظ رو دنبال کنند.. یا مثلا برخی معتقدند که بعضی زبان ها این قاعده رو دارند که بعضی اسامی مؤنث رو با یک الف" انتهایی در رسم زبانی خودشون تلفظ می‌کنند! درسته، اما این احتمالا برای اسامی موجود در زبان خودشونه و نه اسامی با منشأ سایر زبان ها از سایر کشورها!؟!..)، اما باز هم وظیفه ما و شماست که تلفظ صحیح چنین اسم مقدسی رو بهشون آموزش بدیم، نه اینکه به کاربرد اشتباه چنین تلفظ ناصحیحی از یک اسم مهم و مقدس، دامن بزنیم.. 

 

می‌گفت.. :

دیگه هیچ وقت هیچی درست نمی‌شه.. 

گفتم..:

مهمه که انسان انرژیش رو کجا میذاره.. مهمه که توجهش رو به چی میده و توی چه مسیری زمان میذاره و پیش میره.. تو توجهت و انرژیت رو روی قالب زندگی اصلی خودت نمیذاری.. برای چیزهای جانبی توجه و زمان و انرژی میذاری!...

گفت..:

خب اونا هم مهمند.. مگه غیر از راست میگم؟.. مگه حق با من نیست؟..

گفتم.. :

چرا، تو درست میگی.. اما همه انسان ها بسیار متفاوت فکر می‌کنند و هیچ کس نظر دیگری رو کامل و در جزئیات قبول نداره.. و این طبیعیه که تو نظرات خاص و سطح بالاتر خودت رو داشته باشی.. این که خوبه، و باید خوشحال باشی.. اگه این طرز فکر بالاتر خوشحالت نمیکنه، یعنی قالب زندگی اصلی خودت رو که با اون تعریف میشی رعایت نمیکنی.. اما اون فرد با طرز فکر سطح پایین تر، قالب زندگی و مسیر خودش رو رعایت کرده.. و این موجب غلبه افراد با دیدگاه سطح پایین تر میشه.... 

حق با توئه.. اما تو توی جاده فرعی انرژی میذاری و توجهت رو به حواشی و جوانبی میدی که اگه تلاش و توجهت تو مسیر اصلیت بود، اصلا دوست نداشتی وقت و توجه ارزشمندت رو برای اون حواشی تلف کنی.. در حالیکه همون عقائد و دیدگاه ها رو همچنان داشتی.. اما دیگه آنچنان احساس قدرت میکردی که کسر شأنت میشد به اشتباهات هر کسی بها بدی.. بس‌که اشتباه بودن و سطح پایین بودن دیدگاه اون طرف برات بدیهی بود.. چون که 100 آمد 90 هم پیش ماست.. 

تأملی کرد و گفت.. :

اما یه کم سخته که بیفتی تو مسیر اصلی خودت.. پیامدهای گذشته مانع ایجاد میکنه تو رعایت قالب درست زندگی اصلی.. 

گفتم.. :

تا اونجا که میشه.. بالاخره اراده ت باید این باشه.. 

 

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

قبلا توضیح داده بودم که مذکر به دلیل ظاهربینی و جزءنگری و سایر ویژگی‌هایی که داره (که نمیخوام اینجا توضیح بدم)، ناگزیر از توهین به مؤنث هاست.. البته میتونه با انسانیتش دو تا حرف درست بزنه، اما فوری جنسیتش هم وارد کار میشه و کوته فکری و جاهلیتش راجع به مسائلی که اسمش رو مسائل باطنی جانبی میذاریم، باعث توهین پنهان و غیر مستقیمش به مؤنث ها میشه.. این در حالیه که مونث، اصلا مذکر رو قبول نداره و خودش رو تو مسیر دیدگاهیِ درست میدونه..

این رو هم بگم که منظور از مذکر اینجا، کسانی هستند که بین مردم معتبر حساب میشن و واقعا هم به لحاظ انسانیت به سطح قابل قبولی رسیده اند، اما نه اونقدر که به اندازه مؤنث بفهمند.. اینها میکروفون داران و صدابلندهای جامعه هستتد.. البته قبلا هم گفتیم که مذکری که سطح انسانیتش بینهایت بالا رفته باشه (که در هر دوره ای بسیار اندک هستند)، مسلما شامل این بحث نیست..

مثلا در بحث کنیز و غلام، مذکر کوته فکر کنیز رو پایین تر از غلام میدونه!.. این در حالیه که کنیز، به خاطر مؤنث بودن حداقل یه شخصیتی داره و جایگاهی برای خودش قائله.. در حالی که غلام که مذکره، مخصوص خدمات آفریده شده..

در مورد یاران امام زمان (عج) که اینطور اومده که مذکرهاشون هم شبیه مونث (کنیز) هستند در اطاعت از امام زمان (عج)، بعضی کارشناسانِ مذکر یه طوری توصیف میکنند که انگار کنیز پایین تر از غلامه!.. در حالیکه چه بسا این مسأله، به عقل عملی بالای مؤنث اشاره داره که در عمل سریعه و در اطاعت از امام زمان (عج) از جا میجهه.. مونث، اراده و انگیزه عمل بالایی داره، در حالیکه مذکر، در عمل کند و سنگینه.. اما نمیدونم این کارشناسان مذکر چی فکر میکنند در رابطه با مؤنث که کنیز رو نوکرتر از غلام میدونند! نه، اون مذکره که پایین تره.. اون غلامه که از کنیز پایین تره.. 

متأسفانه توی جامعه ما مذکر صحبت میکنه و این وضع اطلاعاتیه که راجع به مؤنث ها توی جامعه پراکنده میکنه.. 

 

این قبیل کارشناسان وقتی میخوان شدت نوکری کسی رو برای غرب توصیف کنند، میگن: نه نوکر، بلکه کنیز!! بود برای غرب.. در حالیکه نوکر، دلش هم بخواد کنیز باشه، چون کنیز همونطور که گفتیم، حداقل شخصیت و جایگاهی داره.. ‌شاید منظورتون سرعت عمل بالاتره.. وگرنه، اگه منظورتون پایین تر بودنشه، همون نوکر درسته..

 

من ایران رو بهترین کشور جهان میدونم.. مخصوصاً به لحاظ فرهنگ انسانی و انسانیت (با همه زیرمجموعه هاش..) و خیلی مسائل مهمتر دیگه.. اما یه سری مسائل هست که واقعاً نمیدونم چرا و دقیقاً چرا و به چه دلیل در ایران اهمیتی بهشون داده نمیشه.. این در حالیه که هم از نظر ساکنان داخلی و هم به لحاظ آبروی خارجی، این مسائل میتونه مهم باشه..

_ اولیش، همون موردیه که قبلاً هم بهش اشاره کردم و اون، رسیدگی به ظاهر شهرهای ایرانه.. البته که از نظر مردم سطح بالای ایران این مسائل اصصصلاً مهم نیست و کار نسبتاً پوچ و حتی در مسیر تقریباً اشتباهیه.. اما توجه کنید که اولاً همه مردم سطحشون انقدر بالا نیست که به ظواهر بی اعتنا باشند و خیلی ها این چیزها براشون مهمه!.. خیلی ها (خودشون میگن) که ما میریم کشورهای دیگه زندگی کنیم چون خوشمون میاد چند تا ساختمون خوشکل ببینیم! هر چند به نظر جدی نیاد این حرفها، اما واقعیتِ مسأله است و از خیلی از افراد میشه این حرفها رو مستقیم و غیر مستقیم شنید.. حتی اونایی که اهداف مشخص تری از مهاجرت دارند، این مسائل ظاهری هم براشون تا حدی مهمه!.. همه مردم در سطحی نیستند که تمرکزشون روی افتخارات حقیقی ایران باشه و با اصل کار داشته باشند..

ثانیاً، این مسأله نه تنها راجع به یه عده از مردم ایران هست، بلکه راجع به توریست ها هم صدق میکنه.. یعنی پای آبروی کشور در جهان مطرحه.. البته توریست ها چند دسته اند، یه عده که کلاً از فرهنگ ایرانی به دور هستند و هیچ ارتباط خاصی با اونچه در ایران میبینند، برقرار نمیکنند.. که برای اینها مسلماً فقط ظاهر معنی داره.. یه عده دیگه از توریست ها هم هستند که زیرک تر و عاقل ترند و دنبال نکات کلیدی و عمیق تری توی ایران و ایرانی هستند.. که اینا خودشون به بعضی ویژگی های مهم مردم ایران که از فرهنگی بالای انسانی ایران نشأت میگیره، اشاره میکنند.. که الان موضوع بحث نیست.. اما برای همین عده از توریست ها هم ظواهر خیلی اهمیت داره!..

ایران به اندازه کافی توسط بعضی از خود ایرانی های جالب! متشنّج نشون داده شده در جهان..، خود ایرانی ها بعضاً به اندازه کافی با بدخواهان ایران همراهی کردند..، دیگه در بحث ظواهر که تقریباً تنها چیزیه که اون توریست خارجی از زندگی میفهمه، نباید علیه ایران رفتار کرد.. اگه اونها فقط زبون ظاهر رو میفهمند، ما هم باید در حد ضرورت که در حفظ عزت کشور لازمه، تصویر درستی از ایران توی ذهنشون ثبت کنیم..
البته نمیگم که این زیباسازی ها مهمه و باید حتماً باشه، چون معیارهای مردم و مسئولین ما بسیار سطح بالاتر از این حرف هاست و اتفاقاً سادگی و بی اهمیتی به ظواهر برای مسئولین ما افتخار حساب میشه (و برعکسش زشت و سطح پایینه). اما شاید در اولویت آخر و به قصد عزت ایران در نظر ظاهر بینان (و بی اطلاعان از مسائل مهم) در سطح داخلی و خارجی، بشه این زیباسازی هدفمند شهرهای کشور رو (مخصوصـاً مسیر فرودگاه تا شهر، و ...) مد نظر قرار داد تا تبلیغ درست تری از ایران جلوی جهانیان انجام داده باشیم و از عقده ای شدن یه سری افراد جامعه خودمون هم جلوگیری کنیم :)
ظاهر در واقع اولین چیزیه که اون توریست خارجی از ایران دریافت میکنه، و ذهنش هم بیشتر بر اساس ظواهر برنامه ریزی شده، ما اگه بخوایم باطن ایران رو هم که ریشه همه افتخارات ایرانه به جهانیان نشون بدیم، نباید در برخورد اولشون که با ظاهر شهرهای ایران هست، مسأله رو برعکس معرفی کرده باشیم..

البته باز هم میگم که تا حد معقول رسیدگی به این مسأله معنی داره.. چون وقتی ما خودمون بهتر میدونیم درست و غلط چیه، قرار نیست فقط به خاطر سوءبرداشت یک عده بی اطلاع و ظاهربین، مسیر و اولویت های خودمون رو حتی ذره ای نادیده بگیریم.. 

 

_ مسأله دوم، بحث رانندگی توی شهرهای ایرانه.. من نمیدونم چظوریه که ما یه سری (اندک) قوانین معقول رو که تو خیلی کشورهای جهان رعایت میشه، جزو قوانین راهنمایی رانندگی مون نداریم! اگه داریم بگید.. مثلاً موارد مربوط به ملاحظه عابر پیاده توسط راننده، که یکی از مهمترین مسائل برای دریافت گواهینامه رانندگی در بعضی کشورهای دیگه است، ظاهراً ما در حد کمتری داریم.. طرف تو بعضی کشورها داشته از تقاطعی که چراغ راهنما نداشته رد میشده، همزمان ماشین دیگه ای میخواسته در جهت عمود بر مسیر اون شخص رد بشه، و ماشین براش توقف کرده.. و این طرف فکر کرده که اون راننده داره بهش احترام میذاره!.. وقتی چندین بار این قضیه تو اون کشور تکرار میشه، دیگه اعصاب طرف خورد میشه و میگه این لوس بازی ها چیه و چرا انقدر احترام زیادی و.. قائلند.. و بعداً متوجه میشه که این جزو قوانین رانندگیشونه که تو چنین مواردی، حق عبور با عابر پیاده است.. بعد مردم اون کشور میان ایران، و میبینند که باید از بین ماشین های در حال حرکت رد شن! تا به اون سمت خیابون برسند.. البته بعضی جاها چراغ راهنمایی (برای عابر پیاده) هست، اما گویا به اندازه کافی نیست.. کلاً برای این چنین مواردی که به حق عبور مربوط میشه، توقف کامل رو ایجاب میکنه، یا اولیت رو به عابر پیاده میده و...، گویا (و حداقل در عمل نشون داده میشه که) ما "به اندازه کافی" قوانین نداریم (نمیگم اصلاً نداریم)، که موجب هرج و مرج در خیابون ها میشه و تعجب توریست ها رو برمی انگیزونه و کافیه طرف با ایران یه دشمنی هم داشته باشه که دیگه معلومه چه بازتابی از ایران برای جهانیان میشه.. 

من کشورهای دیگه رو در مقابل ایران قبول ندارم، اما واقعاً سواله که اگه میشه با وضع چنین قوانینی، خیلی مشکلات مربوطه راجع به رانندگی در ایران رو (جلوی جهانیان) حل کرد، چرا این قوانین وضع نمیشه؟!

 

_ مورد بعدی، بحث ارتباط دانشگاه با صنعته که قبلاً راجع بهش نوشتم و دیگه توضیح نمیدم.. اما چرا زودتر این کار اونطور که باید و شاید انجام نمیشه؟؟!! فکر نمیکنم کار سختی باشه.. حداقل میشه از یه جایی شروع کرد.. همونطور که قبلاً گفتم، ارتباط با صنعت یعنی اینکه استاد خودش، قبل از دانشجو و پژوهشگر گرفتن، نیازهای صنعت رو شناسایی کنه و پروپوزال بنویسه، و بعد که دانشجو داره کار رو انجام میده، این استاد خواهد بود که برای انجام درست کار، به تکاپو میفته.. و این کلید پویایی محیط علمی و ارتقاء سطح علمی کشور هست..

 

_ مسأله بعدی، بحث تفکیک جنسیتی در بیمارستان هاست.. "همه"ی بیماران و کارکنان، باید مؤنث باشند در بیمارستان مربوط به مؤنث ها. این هم کار سختی به نظر نمیرسه و اصلاً به نظر من، مهمترین وظیفه وزیر بهداشت همینه.. یعنی اول این و بعد، ساخت مراکز درمانی جدید و... چون با تفکیک جنسیتی مراکز درمانی، تعداد این مراکز که کم نمیشه.. تعداد بیماران مذکر و مؤنث هم تغییر نمیکنه.. فقط نظم درستی پیش میاد و خیییلی از مشکلات موجود (که البته گویا برای بعضی ها مهم نیست) برطرف میشه..

 

اینا از جمله مهمترین دغدغه ها راجع به ایرانه.. ایرانی که ان شاء ا... به زودی سر جاش قرار بگیره توی جهان و همه جهانیان متوجه بشن که ایران از اول چقدررررر از خودشون بالاتر بود و اونا به دلیل دوری از فهم حقایق، اطلاع نداشتند..