خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

خط هدف

چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد....

جمع بندی بحث جنسیت ها

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۲۶ ب.ظ

اولا بگم که من هیچ کس رو تشویق نمیکنم که مطالب اینچنینی این وبلاگ رو بخونه.. چون اولا ممکنه دچار سوء تفاهم بشه و ثانیا، خودم هم بعد از مدتی ممکنه این مطالب رو پاک کنم و به مسائل مهم تر بپردازم.. 

 

اما گفتم یه جمع بندی از بحث جنسیت ها (که قبلا اینجا بحث شده) داشته باشم..:

مذکر یه موجود ظاهربین، جزء نگر، و ابزاریه.. (بعنی برای انجام کارهای ابزاری و امثال اون کاربرد داره..) 

مؤنث یه موجود کامل نسبیه که ویژگی هاش همجهت، همجنس، و در راستای ویژگی های انسانیه، از جمله اینکه کل نگره، باطن بینه، و..) و این یه قدرت و عظمت و بزرگتر بودنی نسبت به مذکر بهش میده.. 

فاصله نجووومی بین مؤنث و مذکر به لحاظ فضائل وجود داره و مؤنث یه گوله فضائله..

نکات مثبت رو همه دارند و همه افرینش مثبته. و هر دو جنسیت به لحاظ امور ظاهری هم وزن هستند، اما استارت اصل فضائل مؤنث، باطنشه، که فاصله نجومی ایجاد میکنه..

محض اطلاع اونهایی که برای مذکر نکته مثبتی رو تأکید میکنند و فضیلت معادلش رو برای مؤنث نادیده می‌گیرند: به مذکر هیچ نکته مثبتی داده نشده جز اینکه به ازای اون، به مؤنث یک فضیلت و جایگاه عالی و افتخارآمیز داده شده.. مثل اینکه کسی افتخار کنه که من شغل جدیدی رو به عنوان برنامه ریز امور قصر به دست آوردم. و یه نفر دیگه بهش بگه اگه تو برنامه ریز امور قصری، من خود پادشاه قصرم.. این تفاوت مؤنث و مذکره.. خود پادشاه هم میتونه امور قصر رو برنامه ریزی کنه.. اما کسر شأنش میشه و شأنش ایجاب میکنه که کس دیگه ای رو برای این امور سطح پایین تر که نسبت به جایگاه خودش سطح پایینه، در نظر بگیره.. 

پس مسائل مربوط به مذکرها اگر نکته مثبت هم تلقی بشه و توش مبالغه هم کنید:

1،  کلا زیرمجموعه ابزاریه (و کلا ارزشمند و افتخارآمیز حساب نمیشه، اما به هر حال نعمت و نکته مثبته..)

2. مؤنث خودش هم میتونه اون کار رو انجام بده....

3. به ازای اون، جایگاه بینهایت بالاتری به مؤنث داده شده، به علاوه حاکمیت مؤنث و مدیریتش بر شوهر.. 

4. وضعیت یک مؤنث نسبت به مذکر، همیشه وضعیت تسلط کامل از بالاست، و مذکر رو توی مشتش داره (نه به لحاظ عاطفی، بلکه به دلیل رشد یافته تر بودن..)، و کلا هرررر چه که مذکر از نکات مثبت داشته باشه، در مقابل فاصله نجومی در جایگاه ها و تسلط مؤنث بر مذکر، ذره بسیار کوچک و ابزاری در مقابل مؤنث است و در مقابل آنچه که مونث هست، قابل ذکر نیست.. 

 

اگر بخوایم یک جنسیت رو اصل و اون بکی رو فرع قضیه بدونبم، مؤنث در واقع، اصل و مذکر فرع هست.. هنه ویژگی های مهم و افتخارآمیز، اصل و حقیفتش به مونث داده شده و "به ازای اون"، ظاخر و سطح و تشبیهی از اون ویژگی به مذکر داده شده.. (چرا بعضی ها برعکس میگن؟؟!)

 

شما راجع به همه چیز مذکر مبالغه های عمده هم بکنید، نهایتا همه ش در یک جعبه ابزاری پایین پای مؤنث قرار میگیره.. که مونث خودش هم میتونه اون کارو انجام بده.. شما هیچ وقت نمی تونید کسی که تو یه کلاس فیزیک خوب تخته پاک میکنه و اصلا تخته می‌سازه و مسئول نگهداری همه تخته پاک کن های جهانه..، اما فیزیک صفر شده و فردا بابد اولیاش رو بیاره مدرسه رو با کسی که نابغه فیزیک تو اون کلاسه مقایسه کنید..
در یک کلام، هر کاری افتخار مذکره، کسر شأن مؤنثه و مؤنث خودش هم میتونه اونو انجام بده.. اما شانش و جایگاهش اجازه نمیده..

 

اما همه اینها به لحاظ جنسیتیه و جنسیت هم یه مسأله بی‌تأثیره به طور کلی. فقط انسان و ویژگی های انسانی معنی داره و هر که انسان تره، همه خوشبختی ها و ویژگی های عالی رو بیشتر داره و جنسیت کلا هیچ کاره خواهد بود وقتی انسان رو لحاظ کنیم..

 

  • ۰۲/۱۱/۰۴